باغ گل
سلام شیرین زبون مامان دیروز با بابایی بعد از ظهر حوصلمون سر رفت گفتیم بریم با هم باغ گل کرج .. عمو سعید و خاله سپیده ( به قول تو سفیده ) هم با هامون اومدن کلی بهت خوش گذشت و کیف کردی دختر گلم . یه عالمه دوییدی و توپ بازی کردی در حدی که رسیدی خونه گرفتی خوابیدی تا فردا صبح . اینم عکسا جیگرمممممممممممم : قربون خندت عاشقت این عکستم خانومم عزیزه دلم یکم از این گنده ها ترسیده بودی . قشنگ تو عکسم معلومه خودتو کشیدی عقب وای اینجا عین بهشت بود : این قرباغه رو هم از اونجا گرفتیم عشق کردی انقدر باهاش بازی کردی ایشالله بهت خوش گذشته باشه خانومم ...
نویسنده :
سمیرا
16:12